اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوی کرده

نویسه گردانی: ḴWY KRDH
خوی کرده . [ خوَی ْ / خَی ْ / خِی ْ / خُی ْ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) عرق کرده .عرق آلوده . (یادداشت مؤلف ). مرحوض . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
امید زمانی
۱۳۹۰/۰۸/۰۸ Iran
0
0

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست ، پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

حافظ


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.