اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خیز برداشتن

نویسه گردانی: ḴYZ BRDʼŠTN
خیز برداشتن . [ب َ ت َ ] (مص مرکب ) بقصد دور جستن خود را گرد کردن چنانکه شیر و ببر و غیره . دور جستن چنانکه شیر برای شکاری بقصد جایی . || جستن از جائی بجائی دور. جستن مسافتی دور را. || قصد جستن یا جستن . (یادداشت مؤلف ). || ورم کردن . آماس کردن . باد آوردن . آماسیدن . آماس پدید کردن . چنانکه گویند پشت دستش خیز برداشته یعنی پشت دستش بادآورده .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.