اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

داغ بدل نهادن

نویسه گردانی: DʼḠ BDL NHADN
داغ بدل نهادن . [ ب ِ دِ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) تحمل رنج کردن . || کنایه از صبر و شکیبائی است مال تلف شده را. (از لغت محلی شوشتر). || گرفتن معشوق دیگری . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ).
- داغ بدل نهادن کسی را ؛ در حسرت و آرزوی چیزی نهادن او را.
- داغ کسی را بدل کسی نهادن ؛ عزیزی ازو کشتن : داغ پسرت را به دلت می نهم ؛ او را میکشم .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.