اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

داغ بستن

نویسه گردانی: DʼḠ BSTN
داغ بستن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) داغدار کردن . نشان داغ در او پدید آوردن :
بدل صد داغم از هر تار کاکل میتوان بستن
باین تار محبت دسته ٔ گل میتوان بستن .

مفیدبلخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.