اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

داغ خوردن

نویسه گردانی: DʼḠ ḴWRDN
داغ خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) داغ شدن . دارای داغ گشتن . اثر داغ یافتن عضوی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
داغ باطله خوردن . [ غ ِ طِ ل َ / ل ِ خُوَر / خُر دَ ] (مص مرکب ) از کار افتادن . از جمع بیرون شدن . ازرونق و رواج افتادن . از دائره ٔ روایی بیر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.