اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

داغ داغ

نویسه گردانی: DʼḠ DʼḠ
داغ داغ . (ص مرکب ) دارای نشانها و لکه ها و خطوط برنگی خلاف رنگ متن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مشک بر داغ افشاندن . [ م ُ / م ِ ب َ اَ دَ ] (مص مرکب ) مشک بر داغ ریختن و بستن و افشاندن ، کنایه از تازه ساختن داغ از برای آنکه التیام ...
داغ بر روی یخ نهادن . [ ب َ ی ِ ی َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از آزار دادن شخصی که به آزار صاحب این عمل متأذی نمی شود و این از اه...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.