اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دانه جوی

نویسه گردانی: DʼNH JWY
دانه جوی . [ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) دانه جو. پژوهنده ٔ دانه . متجسس دانه :
از دانه ببرکه حلقه ٔ دام
بر گردن مرغ دانه جوی است .

حمیدالدین بلخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.