اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

داود

نویسه گردانی: DʼWD
داود. [ وو ] (اِخ ) از ترکمانان دشت قبچاق است . وی در زمان سلطان علاءالدین کیقبادبن فرامرز آخرین سلطان سلجوقی آسیای صغیر با ده هزار خانوار از توابع و لواحق از وطن بیرون شد و به راه کفه متوجه ولایت روم گردید و پس از چندی سلطان سلجوقی بر نواحی منزل او گذر کرد و او از سلطان پذیرائی و میزبانی کرد و پیشکشها داد و سلطان را مهمان نوازی او خوش آمد و پسرش عثمان را که جوانی دلیر بود داخل غلامان پیشکش کرد. سلطان او را بفرزندی خواند و قبیله ٔ داود را در حدود ادرنه و برسا منزل داد و چون عثمان در جنگهای بافرنگیان کفایت بروز داد سلطان دختر خود را بدو داد.چون علاءالدین کیقباد درگذشت و جز دختری که زن عثمان بود وارثی نداشت اعیان و امراء عثمان را بسلطنت برداشتند. و پس از وی اوزخان نواده ٔ دختری علاءالدین کیقباد بسلطنت رسید و پس سلطان مراد جای او را گرفت و آنگاه فرزندش ایلدرم بایزید روی کار آمد، و بدین ترتیب فرزندان عثمان بن داود سلسله ٔ عثمانی را تشکیل کردند. (حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 3 صص 487 - 489).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
داود. [ وو ] (اِخ ) المطران یوسف . (1829 - 1890 میلادی ). رئیس اسقفان دمشق است . رجوع به یوسف داود... و رجوع به معجم المطبوعات العربیة ج 1 ...
داود. [ وو ] (اِخ ) محمد داودبن میرزا عبداﷲ از اجله ٔ سادات عالی درجات اصفهان بوده و «عشق » تخلص میکرده است . به سال 1065 هَ . ق . دراصفهان ...
داود. [ وو ] (اِخ ) ملک ناصربن ملک معظم شرف الدین عیسی بن ملک عادل ابوبکر سیف الدین محمدبن نجم الدین ایوب . وی پس از فوت ملک معظم پدرش...
داود. [ وو ] (اِخ ) (ملک ...) ظاهراً از حکام گرجستان بوده است بعهد غازان خان . (از تاریخ مبارک غازانی چ اروپا ص 117).
داود. [ وو ] (اِخ ) ملک زاهر ابوسلیمان مجیرالدین بن صلاح الدین ایوبی . دوازدهمین پسر سلطان صلاح الدین یوسف ایوبی کرد معروف است و از دیگر بر...
داود. [ وو ] (اِخ ) (میرزا...) از شاعران ایران و از خاندان شهزادگان صفوی است این بیت از اوست :از لعل لبت در تب و تابست دل مادر آتش یاقوت...
داود. [ وو ] (اِخ ) میمندی . ظاهراً از ندیمان سلطان مسعود غزنوی بوده است و بیهقی ضمن حکایتی از شراب خوردن مسعود به باغ پیروزی نام وی در...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
آل داود. [ ل ِ وو ] (اِخ ) فرزندان داود نبی ، سلیمان و اولاد او : اِعملوا آل داود شکراً... (قرآن 13/34). || تیره ای از چهارلنگ بختیاری از شعبه ...
ام داود. [ اُم ْ م ِ وو ] (ع اِ مرکب ) و عمل ...سلسله ای از روزه ها و نمازها و ادعیه و جز آن است که در ایام البیض رجب یا رجب و شعبان و رمضان...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.