اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

داود

نویسه گردانی: DʼWD
داود. [ وو] (اِخ ) ابن الحسین بن عقیل بن سعید الذهلی الباهلی البیهقی الخسروجردی . منشاء و مولد او خسروجرد بوده است 200 هَ . ق . شاگرد یحیی بن یحیی بود و تحمل اعباء اسفار کرد بشام و یمن و حجاز در طلب علم . وی از علی بن حسین بیهقی روایت کند و ابویوسف یعقوب بن محمدبن یعقوب الزاهد از وی . وفات او در خسروجرد اتفاق افتاده است بسال 293. اسناد ابن داود خسروجردی عالیست و احادیثی ازو مروی . (تاریخ بیهق ص 139 و 145 و 159 و 160).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
داوود. (اِخ ) (لوئی نیکلا) دوک درستد و پرنس اکموهل و مارشال فرانسه . متولد 1770 و متوفی به سال 1823 م . وی یکی از بهترین سرداران ناپلئون ...
دعود. [ دُ ] (ع اِ) ج ِ دَعد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به دعد شود.
داود رحمانی (۱۳۲۴ – ۲۸ مهر ۱۴۰۰) معروف به حاج داود، نخستین رئیس زندان قزل‌حصار تهران بعد از انقلاب ۵۷ ایران بود. زندگی‌نامه[ویرایش] وی متولد سال ۱۳۲۴ ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
داوود هرمیداس باوند (زادهٔ ۱۹ آبان ۱۳۱۳ در سوادکوه – درگذشتهٔ ۲۱ آبان ۱۴۰۲) دیپلمات، استاد حقوق بین‌الملل و روابط بین‌الملل و رئیس هیئت رهبری و سخنگوی...
در افسانه‏ های عرب آمده است که چون مردی از بنی زهره 1 عاشق می‏شد، راز خود را پنهان می‏کرد و درد عشق را آن قدر در دل نگاه می‏داشت که او را از پای در می...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.