داود
نویسه گردانی:
DʼWD
داود. [ وو] (اِخ ) ابن سرابیون (یا سرافیون ) باجرمی . طبیب دربار موسی الهادی خلیفه ٔ عباسی است . رجوع به ابوقریش صیدلانی شود وی از اطبائیست که مطالب طبی را از زبان سریانی و عربی نقل میکرده است . پدرش سرابیون و برادرش یوحنا نیز در این باب سعی ها داشته اند. و نیز رجوع به تاریخ الحکماء القفطی ص 329 و 384 و 431 و قاموس الاعلام ترکی و عیون الانباء ج 1 ص 109 و 126 و 131 و 171 و174 و 175 و 256 و تاریخ علوم عقلی ص 47 و 53 شود.
واژه های همانند
۲۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه
داوود. (اِخ ) (لوئی نیکلا) دوک درستد و پرنس اکموهل و مارشال فرانسه . متولد 1770 و متوفی به سال 1823 م . وی یکی از بهترین سرداران ناپلئون ...
دعود. [ دُ ] (ع اِ) ج ِ دَعد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به دعد شود.
داوود رشیدی ده رشیدی (متولد ۲۵ تیر ۱۳۱۲[۲] – درگذشتهٔ ۵ شهریور ۱۳۹۵) هنرپیشه تئاتر، سینما و تلویزیون ایران بود. او بیشتر با نقشهایی مانند «آقا حسینی»...
داوود رشیدی ده رشیدی (متولد ۲۵ تیر ۱۳۱۲[۲] – درگذشتهٔ ۵ شهریور ۱۳۹۵) هنرپیشه تئاتر، سینما و تلویزیون ایران بود. او بیشتر با نقشهایی مانند «آقا حسینی»...
داوود پیرنیا (زاده ۱۲۷۹ – درگذشته ۱۱ آبان ۱۳۵۰) حقوقدان، موسیقیدان و بنیانگذار برنامه رادیویی گلها بود. پیرنیا را پایهگذار و مبدع روشی دانستهاند...
داود رحمانی (۱۳۲۴ – ۲۸ مهر ۱۴۰۰) معروف به حاج داود، نخستین رئیس زندان قزلحصار تهران بعد از انقلاب ۵۷ ایران بود. زندگینامه[ویرایش] وی متولد سال ۱۳۲۴ ...
داوود منشیزاده (۶ شهریور ۱۲۹۴ – ۲۲ تیر ۱۳۶۸) فرزندِ ابراهیم منشیزاده یکی از طراحان کمیته مجازات دوران مشروطه، زبانشناس و کنشگر سیاسی ایرانی بود. او...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
داوود هرمیداس باوند (زادهٔ ۱۹ آبان ۱۳۱۳ در سوادکوه – درگذشتهٔ ۲۱ آبان ۱۴۰۲) دیپلمات، استاد حقوق بینالملل و روابط بینالملل و رئیس هیئت رهبری و سخنگوی...
در افسانه های عرب آمده است که چون مردی از بنی زهره 1 عاشق میشد، راز خود را پنهان میکرد و درد عشق را آن قدر در دل نگاه میداشت که او را از پای در می...