اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

داود

نویسه گردانی: DʼWD
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حمید. لکلرک گوید موسی نوبختی و یوسف نوبختی برای او از کتب فارسی نقل و ترجمه میکرده اند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن جعفربن سلیمان العباسی از خطباء است . (البیان و التبیین ج 1 ص 264).
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن جمهور کاتب . بعربی شعر سروده است و دیوانی دارد. (الفهرست ابن الندیم ).
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن حسن بن ابوهاشم داود. از شرفاء مکه است . در حدود قرن دوم هَ . ق . (حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 2 ص 601).
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن حسن بن عقیل ، برادرزاده ٔ ابوعقیل شریح بن عقیل بن رجأبن محمدالبیهقی مردی عالم بود. (تاریخ بیهق ص 138).
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن حسن جزایری . محدث است . رجوع به کتاب نجوم السماء ص 189 و روضات الجنات ص 556 شود.
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن حصین از قدماء محدثین است . (کلام شبلی ص 23).
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن حمدان بن حمدون التغلبی العدوی . از امراء بنی حمدان و از شجاعان روزگار بوده است و بوی در شجاعت مثل زدندی . حاکم موص...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن حنین بن اسحاق . وی و همچنین پدرش حنین و برادرش اسحاق پزشکان نامدارند. اما بگفته ٔ ابن ابی اصیبعه داود شهرتی چنانکه ...
داود. [ وو] (اِخ ) ابن خالد مکنی به ابوسلیمان . از رواة است .
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن خلف الاصفهانی مکنی به ابومحمد. جد داودبن علی بن داود فقیه مشهورست . و نیز رجوع به العقد الفرید ج 4 ص 270 شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۲۵ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.