اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

داود

نویسه گردانی: DʼWD
داود. [وو ] (اِخ ) ابن محمود قیصری ملقب به شرف الدین از شارحان معروف کتاب فصوص الحکم محیی الدین عربی است بنام مطلع خصوص الکلم فی معانی فصوص الحکم وی به سال 751درگذشته است . و نیز او راست ، رسالة فی ماءالحیات و نهایة البیان فی درایة الزمان و نیز شرح نیکویی بر خمریه ٔ ابن فارض نگاشته است . (شرح تائیه ٔ ابن فارض ). نیز رجوع به قیصری در معجم المطبوعات العربیة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن عیسی بن محمدبن ابی هاشم . امیر مکه بوده و امارت میان او و برادرش مکثر دست بدست میگشته و گاه این و گاه آن امیر بو...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن فرقد. از مشایخ شیعه و راوی فقه از ائمه است . (از الفهرست ابن الندیم ).
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن قاسم بن عبیداﷲبن طاهر مکنی به ابوهاشم . شریف مدینه است . و نسب این سلسله به ابوالقاسم طاهربن یحیی السایربن حسن ب...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن قطب الدین عیسی بن فلیته . از شرفاء مکه یا حرمان شریفان (مکه و مدینه ) است و بقول امام یافعی در 585 هَ . ق . درگذشته...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن قیس الفراء مکنی به ابوسلیمان . تابعی است .
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن قیس محدث است و از عبداﷲبن رافع روایت دارد. (المصاحف ص 87 و 88).
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن کزازالباهلی . والی هرات است از جانب منصور خلیفه در حدود 150 هَ . ق . (روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات ج 1 ص 381 و ...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن کوره . رجوع به ابن کوره شود.
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن متی بن ابوالمعین بن ابی فانه مکنی به ابوسلیمان از پزشکان قرن پنجم هَ . ق . است و معاصر است با خلفای علویین مصر و ...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن محمد القارصی القرصی الحنفی . او راست : شرح علی اصول الحدیث للبرکوی چ مصر. شرح الامثلة (صرف ). (معجم المطبوعات ).
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۲۵ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.