داود
نویسه گردانی:
DʼWD
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن محمودبن ملکشاه ملقب به غیاث الدین از سلاطین سلجوقی است از شوال 525 تا جمادی الاخره ٔ سال 526هَ . ق . توضیح اینکه پس از فوت سلطان محمود سلجوقی در شوال 525 در همدان ابوالقاسم درگزینی وزیر، پسر او داود را با لقب غیاث الدین بسلطنت برداشت اما چون مردم همدان بر وزیر شوریدند وی اموال خود را برداشت وبه ری که جزو قلمرو سنجر بود آمد و داود در ذی القعده ٔ همین سال به زنجان رفت . عم داود مسعود پس از شنیدن خبر فوت برادر به تبریز شتافت و آنجا را گرفت و داود به جنگ عم خود آمد و تبریز را در اواخر محرم 526 در محاصره گرفت و اگر چه عم و برادرزاده صلح کردند لیکن مسعود خود را به همدان رساند و از آنجا نمایندگانی پیش خلیفه فرستاد و درخواست کرد تا خطبه بنام او جاری شود و داود نیز همین تقاضا را از خلیفه داشت . خلیفه موضوع را موکول به حکم سلطان سنجر ساخت . برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 2 ص 321 و 322 و 471 و 521 و 522 و اخبار الدولة السلجوقیة ص 99 و 101 و 102 و 105 و 108 و 111 و 112 و 114 و 122 و تاریخ گزیده چ اروپا ص 464 و 465 و 468.
واژه های همانند
۲۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن دیلم از مشاهیر پزشکان عرب و رئیس الاطباء معتضدباﷲ بوده است و نزد وی حرمت و اعتبار بسیار داشته و مورد احسان وی قرار م...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن راشد. مکنی به ابوبحر تابعی است .
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن رزین الواسطی شاعریست از عرب ، معاصر هارون الرشید خلیفه ٔ عباسی . و بگفته ٔ ابن الندیم در الفهرست او را سی ورقه شعربوده...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن رشید. راوی است و از عمروبن عوف روایت دارد. (عیون الانباء ص 112 ج 1).
داود. [ وو] (اِخ ) ابن سرابیون (یا سرافیون ) باجرمی . طبیب دربار موسی الهادی خلیفه ٔ عباسی است . رجوع به ابوقریش صیدلانی شود وی از اطبائیست...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سلطان محمودبن محمدبن ملکشاه سلجوقی . رجوع به داودبن محمود سلجوقی شود. (تاریخ الخلفاء ص 286).
داود. [ وو] (اِخ ) ابن سلم . مولی بنی تمیم بن مرة از شاعران مخضرمی در دولت اموی و عباسی است . در مدینه مسکن داشت او را بسبب کثرت سیاهی «...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سلیمان . از قریه ٔ سنبلان است . بروایت حمزه علی (ع ) را دیدار کرده است و گوید با پدر در کوفه بودم مردی دغسر بر استری ...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سلیمان بن عبدالملک از بنی امیه است و چون وی مقیم نواحی روم بودو سلیمان بن عبدالملک در مرض موت از حیات و ممات و...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سلیمان الجعفی محدث است . (سیره ٔ عمربن عبدالعزیز ص 94).