داود
نویسه گردانی:
DʼWD
داود. [ وو ] (اِخ ) ملک زاهر ابوسلیمان مجیرالدین بن صلاح الدین ایوبی . دوازدهمین پسر سلطان صلاح الدین یوسف ایوبی کرد معروف است و از دیگر برادران بیش همانند پدر بود در مصر به سال 573 هَ . ق . بزاد و در 632 هَ . ق . در حکومت بیره درگذشت و ملک عزیز پسر ملک ظاهر برادرزاده اش بجانشینی او قیام کرد. (قاموس الاعلام ترکی ). و نیز رجوع به حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 2 ص 595 شود).
واژه های همانند
۲۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سلیمان الصانع البصری . مکنی به ابوسلیمان تابعی است .
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سلیمان بن داود مکنی به ابوسلیمان وکیل القضاة. محدث است و از حاجب و احمدبن موسی انصاری و غیره روایت حدیث دارد. (ذ...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سلیمان بن داود اصفهانی مکنی به ابوسلیمان محدث است . (ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 313).
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سلیمان بن قتلمش بن اسرائیل بن سلجوق . وی بفرمان ملکشاه حکومت روم یافت و تا زمان غازان خان پادشاهی آنجا در خاندان ...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سلیمان مالکی مکنی به ابی الجواد متوفی به سال 863 هَ . ق . او راست : شرح بر المجموع فی علم الفرائض شیخ ابی عبداﷲ ش...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن سوار. ابوحمزه . تابعی است .
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن شبیب . مکنی به ابوسلیمان . تابعی است .
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن صالح . تابعی است .
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن طلحةبن هرم . و طلحه قاضی مدینه بود بروزگار سلیمان بن عبدالملک خلیفه ٔ اموی . و او را با خالدبن عبداﷲ قسری داستانی است ...
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن طهمان البیهقی . از فحول علماء و شعراء و کاتب نصربن سیار بوده است اما نهانی با یحیی بن زیدبن زین العابدین براه اخلاص...