داوودی
نویسه گردانی:
DʼWWDY
داوودی . (اِخ ) محمدبن عبدالحی بن رجب الداودی از دانشمندان دمشق است و هم بدانجا متولد شده و از فضلای آنجا دانش آموخته . او راست : «حاشیة علی شرح المنهج » و «حاشیة علی بن عقیل علی الالفیة در نحو). در پایان زندگی نابینا گشت و به دمشق درگذشت (1168 هَ . ق .). (الاعلام زرکلی ج 3 ص 913).
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
داوودی . (اِ) (گل ...) ۞ رجوع به داودی شود.
داوودی . (اِخ ) احمدبن علی بن عتبةالداوودی مورخ است و کتاب معروف عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب ازوست . (الاعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 56).
داودی . [ وو ] (اِ) نوعی گل است . گلی و نباتی است . (از آنندراج ). از گلهای زینتی است و برنگ های سپید و زرد و دورنگ سپید و بنفش و نوع کم پر...
داودی . [ وو ] (ص نسبی ) منسوب به داود پیغمبر و پادشاه یهود.- الحان داودی ؛ نغمه های خوش داودی : براین الحان داودی عجب نیست که مرغان د...
داودی . [ وو ] (ص نسبی ) منسوب به داودبن علی اصفهانی . و آن بیشتر بر منسوبان به ابی سلیمان داودبن علی اصفهانی در مذهب اطلاق شود. (الانسا...
داودی . [ وو ] (اِخ ) رجوع به احمدبن علی . در الاعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 306 شود).
داودی . [ وو ] (اِخ ) رجوع به محمدبن عبدالحی در الاعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 306 شود.
داودی . [ وو ] (اِخ ) رجوع به محمود داودی شود. (چهارمقاله ).
داودی . [ وو ] (اِخ ) ابن عنبسته . رجوع به ابن عنبسته در معجم المطبوعات شود. صاحب معجم المطبوعات گوید: این نام را بصورتهای مختلفه از قبیل ا...
داودی . [ وو ] (اِخ ) ابوالقاسم . ثعالبی گوید در روزگار ما او صدر اهل فضل و یگانه ٔاعیان ادب و علم به شهر هرات است و در جود و بخشندگی شهره ...