اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دبر

نویسه گردانی: DBR
دبر. [ دَ ] (ع اِ) ۞ دِبر. (منتهی الارب ). جماعت نحل . گروه کبت انگبین . لاواحد له ؛ واحد ندارد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، ادبر. دبور. (منتهی الارب ). گروه مگس عسل . گوژ انگبین . ج ، دبور. (مهذب الاسماء). || زنبوران . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دِبر. (منتهی الارب ). || بچه های ملخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دِبر. (آنندراج ). || سپس آینده ٔ هر چیز. (منتهی الارب ). پس چیزی . || مرگ . || کوه . || خواب هر ساعت . || نوش . || رنج . (منتهی الارب ). || پاره ٔ زمین درشت در دریا مانند جزیره ای که آب برآن آمده و فرورفته باشد. || تخته سنگ همسطح با آب دریا. تخته سنگ کنار دریا. ج ، دبار. (از دزی ج 1 ص 422). || یقال : جعل کلائک دبر اذنه ؛یعنی گوش نکرد سخن ترا و نه ایستاد بر آن . (منتهی الارب ). || مال بسیار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دِبر. (آنندراج ). || مال بسیار، واحد وجمع و تثنیه درین یکسانست . (مهذب الاسماء). || (اِخ ) کوهی است میان تیما و میان سلمی و اجا و به این معنی بدون الف و لام نیز آید. (منتهی الارب ).
- ذات الدبر ؛ وادیی است معروف واصمعی آنرا تصحیف کرده و گفته است ذات الدیر بالیاء.(منتهی الارب ).
|| پشته ای است مر هذیل را. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
دبر. [ دُ ب ُ ] (ع اِ) پس . (ترجمان القرآن جرجانی ). ج ، ادبار. (مهذب الاسماء). ج ، دبور. (منتهی الارب ) (غیاث ). مقابل قبل ، پیش . (مهذب الاسما...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.