درء
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        DRʼ
    
							
    
								
        درء. [ دَرْءْ ] (ع  مص ) دور کردن  و دفع نمودن  چیزی  را. (از منتهی الارب  ). دفع کردن  و دور نمودن ، و گویند دور نمودن  بشدت . (از اقرب  الموارد).  ||  زود دررسیدن  توجبه  و دور شدن . (از منتهی الارب  ). اندفاع  و روان  شدن  سیل . (از اقرب  الموارد).  ||  روشن  شدن  آتش . (از منتهی الارب  ) (از اقرب  الموارد).  ||  غدودناک  گردیدن  شتر و آماسیدن  پشت  وی  با غده . (از منتهی الارب  ). دُروء. (از اقرب  الموارد). و رجوع  به  دروء شود.  ||  گستردن  و فراخ  گردانیدن  چیزی  را. بسط.  ||  راندن  چهارپا را بسوی  شکار.  ||  نمایان  شدن  و ناگاه  برآمدن  شخص  بر کسی .  ||  چسباندن  و پیوستن  دیوار به  ساختمان . (از اقرب  الموارد). دراءة. و رجوع  به  دراءة شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۴۵۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ستادی که در فیسبوک در راستای رساندن واقعیات به گوش جهانیان با مدارک ومستدلات علمی می پردازد
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        اندیشه سیاسی در اسلام معاصر (به انگلیسی: Modern Islamic Political Thought) نوشته حمید عنایت و ترجمه بهاالدین خرمشاهی یکی از منابع اصلی اندیشه سیاسی اس...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید 
اینجا کلیک کنید.
                    
										
 
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        دوازده
اثنی عشر دایره کامل است. نظم کیهانی. به صورت 3×4 هم نظم دنیوی است و هم معنوی هم باطنی است و هم ظاهری. دوازده نشانه ی منطقه البروج و ماه های سا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        گربه  در شلوار و تنبان  کردن . [ گ ُ ب َ / ب ِ دَ ش َل ْ وا رُ تُم ْ ک َ دَ ] (مص  مرکب ) بید گربه  در شلوار کردن . کنایه  از رسوا کردن  و مضطرب  و سر...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        پیش از سال 1947 اطلاعات در باره عصر مس درهند به استثنای چند نقطه در پنجاب و سند و فرهنگ هایی در بلوچستان و برهمگیری ( در ایالت کا رناتاکا ) بی نهایت م...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        گفتن از ویکیواژه پرش به ناوبریپرش به جستجو فارسی[ویرایش] ریشه لغت[ویرایش] • پهلوی آوایش[ویرایش] • /گُفتَم/ 0:02 مصدر فعل متعدی[ویرایش] گفتن 1. چیزی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        بخش اعظم رابطه ایرانیان و اعراب به وجود دولت ((حیره))مربوط مى شود. ((حیره))شهرى در کرانه فرات در یک فرسخى جنوب کوفه بود. واژه ((حیره))واژه اى سریانى ب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        من مزدیسن،بغ شاپور،شاهنشاه ایران و انیران که چهر(نژاد)از ایزدان،پور مزدیسن،بغ اردشیر شاهنشاه ایران که چهر از ایزدان پورِ پور(نوه)بغ بابک شاه]است[.خداو...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        نظام اقطاع یا واگذاری و اجاره املاک خالصه سلطان به امیران و منسوبان پادشاه، که از مدتها قبل در دستگاه خلفا سابقه داشت، در دوران فرمانروایی سلاجقه در س...