اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

درج

نویسه گردانی: DRJ
درج . [ دَ رَ ] (ع اِ) کاغذ و نبشته . (منتهی الارب ). دَرْج . و رجوع به درج شود. || راه . (منتهی الارب ). طریق . (اقرب الموارد). || گویند: رجع فلان درجه ؛ بازگشت در راهی که از آن آمده بود، و نیز به کاری که ترک شده بود بازگشت . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || درج السیول ؛ راه سیلها در پیچ و خمهای وادیها. (از اقرب الموارد). || سفیر و میانجی که میان دو کس برای صلح باشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، أدراج ، دِراج . (اقرب الموارد). || درج السُلَّم ؛ آنچه از نردبان بر آن گام می نهند برای بالا رفتن . (از اقرب الموارد). پله ٔ نردبان . پایه ٔ نردبان :
صبر را سلم کنم پیش درج
تابرآیم بر سر بام فرج .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.