درسته
نویسه گردانی:
DRSTH
درسته . [ دُ رِ ت َ / ت ِ ] (اِ) کاه خرد که از گندم و جو شکسته می ماند. (آنندراج ) (انجمن آرا). خارِ خورد که از گندم و جو شکسته می ماند. (رشیدی ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
درسته . [ دَ رَ ت َ / ت ِ ] (اِ) درسه . عفو. رحمت . گذشتن از جرایم . بخشیدن گناه . (برهان ) (از آنندراج ).- درسته کردن ؛ عفو کردن . بخشیدن : هر آ...
درسته . [ دُ رُ ت َ / ت ِ ] (ص ) در تداول عوام ، تمام . ناشکسته . کامل . که قسمتی از آنرا نبریده اند. بی شکستن یا بریدن جزئی از آن . که چیزی ...