اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

درک

نویسه گردانی: DRK
درک . [ دَ ] (اِخ ) نام قلعه ای از لواء و استان طوس یا قهستان . (از معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
درک . [ دِ ] (اِخ ) قریه ای است دو فرسنگی میانه ٔ شمال و مشرق دیّر. (فارسنامه ٔ ناصری ). دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی ش...
دَرْک ، این واژه تازى (اربى) است و برابرهاى پارسى آن چنینند: آنیتون Anitun (پهلوى: درک ، فهم ، آگاهى ، شعور- در پهلوى آنیتونتن Anituntan : درک کردن ، ...
[شناخت پدیده های نامادی؛ مانند درک معنی یک واژه یا تعریف چیزی، یا سخنی و...؛ شعور به کار گرفته شده را درک یا فهم گویند. (برای دریافت تفاوت میان درک با...
سه درک . [ س ِ دَ رَ ] (اِ مرکب ) خطی باشد که بجهت قماربازی بر زمین کشند. (برهان ) (فرهنگ رشیدی ). رجوع به سه پرک شود.
قابل درک: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، واژه ی زیبای ماراک است که پهلوی می باشد.***فانکو آدینات 09163657861
این اصطلاح مربوط به یک قاعده حقوقی بوده و معنی آن به شرح ذیل میباشد: 1. هنگامی که فروشنده مالی را به خریدار می فروشد و پس از اینکه فروشنده وجه مورد م...
درک آباد. [ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چناررود بخش آخوره شهرستان فریدن واقع در 30 هزارگزی جنوب باختری آخوره و 3 هزارگزی راه مالرو ع...
درک کردن . [ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دریافتن . (یادداشت مرحوم دهخدا). فهمیدن . فهم کردن . و رجوع به درک شود.
ضامن درک . [ م ِ ن ِ دَ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به ضمان درک شود.
درک کشیدن . [ دَ رَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) این ترکیب در عبارت ذیل منقول در سفرنامه ٔ رابینو آمده است و ظاهراً معنی ملتزم و متعهد کردن ک...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.