اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

درویش

نویسه گردانی: DRWYŠ
درویش . [ دَرْ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد طالوی ، مکنی به ابوالمعالی . ادیب قرن دهم هجری است . رجوع به طالوی در ردیف خود شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
درویش . [ دَرْ ] (اِخ ) (غلامحسین ...) معروف به درویش خان (1251 - 1305 هَ . ق .). آهنگساز ایرانی و استاد بزرگ تار متولد تهران ، پدرش بشیر طالقان...
درویش . [ دَرْ ] (اِخ ) لقب علی بن حسن بن ابراهیم انکوری مصری . رجوع به علی درویش در ردیف خود شود.
درویش . [ دَرْ ] (اِخ ) لقب علی بن امیربایزید جلایر. رجوع به علی درویش در ردیف خود شود.
نویسنده (ها) : محمد جعفری (قنواتی) - محمدجعفر یاحقی آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 19 دی 1398 تاریخچه مقاله دَرْویش، در اصطلاح به معنی صوفی و عارف، و در ...
"درویش‌کش" گورستانی است در روستای چمازکتی قائم‌شهر (شاهی‌ پیشین) و در کنار کمربندی شمالی‌ این شهر واقع شده است.
آی درویش . [ دَرْ ] (اِخ ) نام تیره ای از ترکمانان ایران ، ساکن شمال غربی سنگر.
درویش رش . [ دَرْ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش تکاب شهرستان مراغه . واقع در 21هزارگزی باختر تکاب و 15هزارگزی جنوب راه ارابه رو ...
درویش دار. [ دَرْ ] (نف مرکب ) دارنده ٔدرویش . نوازنده ٔ درویش . تیماردار و مراقبت و محافظت کننده ٔ درویش : و مردمش [ مردم همدان ] غریب دوست ب...
درویش خیل . [ دَرْ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل . واقع در یکهزارگزی جنوب آمل ، با 105 تن سکنه . آب آن ...
درویش خیل . [ دَرْ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت سر بخش مرکزی شهرستان آمل . واقع در 6 هزار و پانصد گزی خاوری آمل . آب آن از رودخانه ٔ ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۸ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.