اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

درهم کشیده

نویسه گردانی: DRHM KŠYDH
درهم کشیده . [ دَ هََ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) متقلص و کوتاه شده و چین دار. (ناظم الاطباء). مقمئن . (منتهی الارب ): اقفعلال ، تجعثم ، تجعثن ، تقلص ، تکردس ، تکنع؛ درهم کشیده شدن . (از منتهی الارب ): اقرنباغ ؛ درهم کشیده شدن در سرما. اقورار؛ درهم کشیده شدن پوست . تأبض ؛ درهم کشیده شدن رگی که آن را نساگویند. تخدد، تخدید؛ درهم کشیده شدن گوشت و پوست . تکنع؛ درهم کشیده شدن بندی به دوال . قلوص ؛ درهم کشیده شدن لب . (از منتهی الارب ). و رجوع به درهم کشیدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.