دز
نویسه گردانی:
DZ
دز. [ دِ ] (اِخ ) (رود...) یا آب دز یا آب دیز (آبدیز) یا رود دزفول . عمده ترین ریزابه های رود کارون در خوزستان در جنوب غربی ایران جریان دارد. در ناحیه ٔ سیلاخور بروجرد تشکیل می یابد، بیشتر مسیر پرپیچ و خمش از کوهساران و گردنه های مرتفع صعب العبور می گذرد، در بالای دزفول وارد دشت خوزستان میشود و در سی و دو کیلومتری اهواز بطرف شمال می پیچید، و در «بند قیر» به کارون میریزد. (ظاهراً در قدیم ملتقای آن با کارون در جنوب بند قیر بوده است ). راه آهن سرتاسری ایران در امتداد مسیر این رودخانه در میان کوهها کشیده شده و در محل ساختمان سد دز که این رود از دره ٔ بسیار عمیقی می گذرد بطرف غرب یعنی اندیمشک منحرف میشود. رود دز پهنه ای کوهستانی به مساحت بیش از 17600 کیلومتر مربع را زهکشی می کند. ایستگاه آبشناسی آن در دزفول با مختصات جغرافیایی عرض شمالی 32 درجه و 24 دقیقه ، و طول شرقی 48 درجه و 23 دقیقه قرار دارد. ریزابه های عمده ٔ رود دز، ماربوره ، آب بختیاری ، بالارود، و شاوور یا شاپور است . رود دز در طرحهای عمران خوزستان نقش عمده ای داشته است ، و سد دز به فاصله ٔ 25 کیلومتری شمال شرقی دزفول بر آن ساخته شده است . از مراکزعمده ٔ واقع بر آن دو مرکز بالقوه صنعتی «ازنا» و «دورود» و شهر دزفول است . (از دائرةالمعارف فارسی ).
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
دزبهمن . [ دِ زِ ب َ م َ ] (اِخ ) در اردبیل بر سرکوه سیلان در غایت استحکام بوده و آن را رویین دز نیز می گفته اند. اکنون ویران دز است . (از آن...
دز ابرج . [ دِ زِ اَ رَ ] (اِخ ) کوهی است بالای ابرج که یک نیمه ٔ آن محکم است و یک نیمه محکم نیست چنانکه حصارتوان کردن و بستدن . اما بت...
دز ارژنگ . [ دِ زِ اَ ژَ ] (اِخ ) دریک فرسخی غالیه کوه درناحیه ٔ بختیاری چهارلنگ واقع و محل سکونت طایفه ٔ عیسی وند است . (ازجغرافیای سیاسی کی...
میمون دز. [ م َ دِ ] (اِخ ) یکی از قلاع معتبر اسماعیلیان که در ولایت رودبار (واقع در شمال قزوین ) نزدیک قلعه ٔ الموت واقع بوده و هلاکوخان مغو...
هامون دز. [ دِ ] (اِخ ) یکی از قلاع اسماعیلیان بود که خورشاه به امر هولاکو خراب کرد. (یادداشت مؤلف ).
رویین دز. [ دِ ] (اِخ ) یا رویین دژ. نام قلعه ای . (ناظم الاطباء). قلعه ای است از ولایت توران ، گویند ارجاسب والی آنجا دختران گشتاسب را گرفته ...
دز سلیمان . [ دِ زِ س ُ ل َ ] (اِخ )از قلاع غرب ایران است که در شرق شمس الدین عرب درباوی کهکیلویه می باشد. (از جغرافیای غرب ایران ص 129).
گرگیلی دز. [ گ ِ دِ ] (اِخ ) در آنندراج آمده :ببالای درند کولا براه آرم نام دژی است محکم در مازندران از ابنیه ٔ منوچهرشاه که طاقی بزرگ در...
دز اسدخان . [دِ زِ اَ س َ ] (اِخ ) اسم یکی از قلعه ها در ناحیه ٔ بختیاری است که باید بوسیله ٔ نردبان و پله های مخصوص به مدخل آن رسید. مساحت...
خروشان دز. [ خ ُ دِ ](اِخ ) نام رودیست بخوزستان . (یادداشت بخط مؤلف ).