 
        
            دعاع 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        DʽAʽ 
    
							
    
								
        دعاع . [ دُ ] (ع  اِ) نخلهای  متفرق  و پراکنده . (منتهی  الارب ) (از اقرب  الموارد).  ||  مورچه های  سیاه بازو. (منتهی  الارب ). مورچه ای  است  سیاهرنگ  و دارای  دو بال . (از اقرب  الموارد).  ||  دانه ٔ درختی  بری  است  سیاه ، مانند شونیز و بکار نان  هم  آید. واحد آن  دعاعة. (از منتهی  الارب ) (از اقرب  الموارد).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        دعاع . [ دَ ] (ع  اِ) عیال  ریزه ٔ مرد. (منتهی  الارب ). عیال  مرد که  خرد و صغیر باشند. (از اقرب  الموارد).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        دعاع . [ دَع ْعا ] (ع  ص ) گرد آورنده  دُعاع  را، که  دانه ای  است . (منتهی  الارب ). آنکه  «دعاع » و «قث » را جمع می کند تا آنرا بخورد. (از اقرب  الم...