دقن 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        DQN 
    
							
    
								
        دقن . [ دِ ] (ع  اِ) ریش  یا لحیه . (لغت  محلی  شوشتر، نسخه ٔ خطی ). اهل  بغداد و عامه ٔ مصریها نیز آنرا بدین  معنی  بکار میبرند و آن  فصیح  نیست . (از ذیل  اقرب الموارد از اساس  و تاج ).  ||  لغتی  در ذقن  است  که  زنخ  باشد. (از لغت  محلی  شوشتر، نسخه ٔ خطی ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        دقن . [ دَ ] (ع  مص ) بازداشتن  کسی  را و محروم  گردانیدن . (از منتهی  الارب ) (از اقرب  الموارد).  ||  بر روی  زدن  کسی  را، یا عام  است . (از منتهی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        دقن . [ دِ ق ِ ] (اِ) هر چیز لزج  را گویند که  به  دست  و پا چسبد، مانند دوشاب  و غیره . (لغت  محلی  شوشتر،نسخه ٔ خطی ).  ||  چیزی  را گویند که  بر آن...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        دغن . [ دَ ] (ع  مص ) ابرناک  بودن  روز. (از منتهی  الارب ) (از اقرب  الموارد).