دقی
نویسه گردانی:
DQY
دقی . [ دِق ْ قی ] (ص نسبی ) منسوب به دِق . (یادداشت مرحوم دهخدا).
- ذبول دقی ؛ رنج باریک . رجوع به ذبول شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
دقی . [ دَ قا / دَ قَن ْ ] (ع مص ) چندان خوردن فصیل و شتربچه شیر را که ناگوارد کندش ، و چنین شتربچه ای را دَق (دقی ) و دقوان ۞ گویند و مؤن...
دقی . [ دَ ] (ع ص ) دَق . به معنی دَقْوان است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به دقوان و نیز به دَقی ̍ شود.
دقی . [ دَق ْ قی ] (اِ صوت ) اسم صوت است و کوفتن چیزی را بر چیزی میرساند خاصه هرگاه بشدت کوفته شود. (از فرهنگ لغات عامیانه ).
دقی . [ دُق ْ قی ] (ص نسبی ) از انساب است و ابوبکر محمدبن داود صوفی و ابوبکر احمدبن محمد مشهور به ابن دق بدان شهرت دارند. (از اللباب فی ...