اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دل آسوده

نویسه گردانی: DL ʼASWDH
دل آسوده . [ دِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) آسوده دل . خاطرجمع. غیرمضطرب . مطمئن . فارغ البال :
ملک را بود بر عدو دست چیر
چو لشکر دل آسوده باشند و سیر.

سعدی .


- دل آسوده شدن ؛ خاطرجمع شدن . مطمئن شدن . آسوده دل شدن . فارغ البال شدن :
دل آسوده شد مرد نیک اعتقاد
که سرگشته ای را برآمد مراد.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
آسوده دل . [ دَ / دِ دِ ] (ص مرکب ) فارغ البال . بی دلواپسی . بی رنج . بی عذاب . غیرمضطرب : کسی خسبد آسوده در زیر گل که خسبند از او مردم آسوده د...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.