دلال
نویسه گردانی:
DLAL
دلال . [ دَل ْ لا ] (اِخ ) شهرت جبرائیل بن عبداﷲبن نصراﷲ، روزنامه نگار و نویسنده ٔ قرن سیزدهم سوریه است . رجوع به جبرائیل دلال در همین لغت نامه و الاعلام زرکلی ج 2 ص 99 و اعلام النبلاء ج 7 و ادباء حلب شود.
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
دلال الکتب . [ دَل ْ لا لُل ْ ک ُ ت ُ ] (اِخ ) لقب سعدبن علی بن قاسم انصاری خزرجی ادیب قرن ششم هجری دربغداد است . رجوع به سعد (ابن علی .....
غنج و دلال . [ غ َ ج ُ دِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ناز و غمزه و عشوه . رجوع به غنج و هم دِلال شود : با خود اندیشیدن که زن مرا هم جمال اس...