گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دلغم نویسه گردانی: DLḠM دلغم . [ ] (اِ) زرق . (لغت فرس اسدی ) : همه دانند کاین جهان فسوس همه بادست و حیلت و دلغم .خطیری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی دلقم دلقم . [ دِ ق ِ ] (ع ص ) زن گنده پیر. (منتهی الارب ). || شتر ماده ٔ دندان ریخته از پیری ، و میم آن زائد است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموار... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود