اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دل ماندن

نویسه گردانی: DL MANDN
دل ماندن . [ دِ دَ ] (مص مرکب ) ملول شدن . آزرده شدن :
مشو راهی که خر در گل بماند
ز کارت بیدلان را دل بماند.

نظامی .


شنیدم که باری سگم خوانده بود
که از من بنوعی دلش مانده بود.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.