اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دم شناس

نویسه گردانی: DM ŠNAS
دم شناس . [ دَ ش ِ ] (نف مرکب ) حکیم و طبیب دانا و کارآزموده . (ناظم الاطباء). کنایه از حکیم حاذق است . (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (از برهان ) :
زبان دان یکی مردم دم شناس
طلب کردکز کس ندارد هراس .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.