اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دم کج

نویسه گردانی: DM KJ
دم کج . [ دُ ک َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) که دم او کج است . که دمی کج دارد. || کژدم . عقرب . شبوة. دم کژ. (یادداشت مؤلف ). رجوع به کژدم شود. || قسمی امرود. نوعی گلابی پیش رس . (یادداشت مؤلف ): دمش کجه گلابی ، مال کرجه گلابی (از تداول عامه ٔ فروشندگان میوه ). و رجوع به گلابی و امرود شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.