اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دم گرفته

نویسه گردانی: DM GRFTH
دم گرفته . [ دَ گ ِ رِت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نفس گرفته . (انجمن آرا) (آنندراج ). || بدبوی و متعفن و گندیده . (ناظم الاطباء). پوستی را گویند که در وقت دباغت کردن بدبوی و گنده و متعفن شده باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (آنندراج ). عطن (اصطلاح در پوست پیرایی ). (یادداشت مؤلف ). || تَف گرفته . (ناظم الاطباء) (از برهان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
گرفته دم . [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ دَ ] (ص مرکب ) نفس تنگ . تنگ نفس . بستن دم در موقع حرکت و دویدن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.