دنگ
نویسه گردانی:
DNG
دنگ . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان لار با 267 تن سکنه . آب آن از چاه و باران و راه آن اتومبیلرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
دنگ ودلو. [ دَ گ ُ دَ ] (از ترکی ، ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) (از: دنگ فارسی + دلو = دلی ) ترکی دیوانه . (یادداشت مؤلف ). به ترکی ابله و سفیه و...
دنگ و دوال . [ دَ گ ُ دَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دوالی و ریسمانی است که بر آن زنگوله ٔ بسیار آویزند و مسخرگان خاصه غلامان عباسی به کمربن...
بی دنگ و فنگ . [ دَ گ ُ ف َ ] (ص مرکب ) (از: بی + دنگ + و + فنگ ) بی تشریفات . بدون برو بیا. بدون تجمل . بدون جاه و جلال . بی مشکل و گرفتار...
تخته دنگ (دنگ از کردی، صدا) تخته صدا (که گاه تخته صوت نیز گویند) (در انگلیسی:soundboard sounding board) سطحی است در ساز های زهی که معمولاً سیم ها/زه ه...