دنگ دنگ
نویسه گردانی:
DNG DNG
دنگ دنگ . [ دَ دَ ] (اِ صوت ) حکایت صوت کوفتن آهنی به آهن بزرگ دیگر و مانند آن . آواز زنگ بزرگ و کوفتن پتک به سندان و آواز پاندول ساعتهای بزرگ . (یادداشت مؤلف ). دنگ و دنگ . درنگ درنگ .
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
دنگ وشنگ . [ دَ گ ُ ش َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه است از حرف زدن و حرکت کردن . (لغت محلی شوشتر).
دنگ و شنگ . [ دِ گ ُ ش ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) تردد در امور نیکو مانندعروسی و کارهای با سود و سرور. (لغت محلی شوشتر).
دنگ و فنگ . [ دَ گ ُ ف َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رفت و آمد. بیابرو. || معضل و مشکل و دشواری : این کار چه اندازه دنگ و فنگ دارد؛ با آداب ...
دنگ ودلو. [ دَ گ ُ دَ ] (از ترکی ، ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) (از: دنگ فارسی + دلو = دلی ) ترکی دیوانه . (یادداشت مؤلف ). به ترکی ابله و سفیه و...
دنگ و دوال . [ دَ گ ُ دَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دوالی و ریسمانی است که بر آن زنگوله ٔ بسیار آویزند و مسخرگان خاصه غلامان عباسی به کمربن...
بی دنگ و فنگ . [ دَ گ ُ ف َ ] (ص مرکب ) (از: بی + دنگ + و + فنگ ) بی تشریفات . بدون برو بیا. بدون تجمل . بدون جاه و جلال . بی مشکل و گرفتار...
تخته دنگ (دنگ از کردی، صدا) تخته صدا (که گاه تخته صوت نیز گویند) (در انگلیسی:soundboard sounding board) سطحی است در ساز های زهی که معمولاً سیم ها/زه ه...