گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دنه نویسه گردانی: DNH دنه . [ دَ ن َ ] (اِخ ) نام زنی است . (برهان ). || (اِ) نام زن است به زبان آسیان (مردم آس ). (فرهنگ اوبهی ) (لغت فرس اسدی ):دنه ای زیف بخواهم که ز دستش برهم .قریعالدهر. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی دنه دنه . [ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ) صدا و ندا و زمزمه را گویند که از غایت خوشی و نشاط خاطر از آدمی سر زند. (از برهان ) (انجمن آرا) (از فرهنگ جهانگیری ) ... دنه دنه . [دَ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش زرین آباد شهرستان ایلام با 150 تن سکنه . آب آن از چشمه و شوراب . راه اتومبیل رو است . (از فرهن... دنح دنح . [ دِ ] (سریانی یا آرامی ، اِ) به لغت سریانی به معنی طلوع است و مراد طلوع عیسی (ع ) است از نهر اردن ،رود معروف نزدیک دمشق . (آنندراج... دنح دنح . [ دَ ] (ع اِمص ) خواری و مذلت . (ناظم الاطباء). دنح دنح . [ دَ ] (ع مص ) به معنی دنوح است . (ناظم الاطباء). رجوع به دنوح شود. دنة دنة. [ دِن ْ ن َ ] (ع اِ) دابه ای است کوچک که به مورچه ماند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود