اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دور فکندن

نویسه گردانی: DWR FKNDN
دور فکندن . [ ف َ / ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دور افکندن . دور انداختن . به دور انداختن :
آنگاه ببرد رگشان و ستخوانشان
جایی فکند دور و نگردد به کرانشان .

منوچهری .


رجوع به دور افکندن ودور انداختن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.