اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دوری کردن

نویسه گردانی: DWRY KRDN
دوری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دوری نمودن . حذر کردن و نفرت نمودن . (ناظم الاطباء). اجتناب ورزیدن . دوری گزیدن . اجتناب . تجنب . مجانبت . (یادداشت مؤلف ) :
کسی کز خدمتت دوری کند هیچ
بر او دشمن شود گردون گردا.

عسجدی .


زبان گر به گرمی صبوری کند
ز دوری کن خویش دوری کند.

نظامی .


- دوری کردن از کسی ؛ به دیدار او نشدن . با وی معاشرت نکردن . ازمعاشرت او اجتناب ورزیدن . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.