اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دوغلو

نویسه گردانی: DWḠLW
دوغلو. [ دُ غ ُ ] (ترکی ، ص مرکب ) دوقلو. کلمه ٔ ترکی است مرکب از: دغ [ دوغ ] از در دغماق به معنی زادن و «لو» علامت نسبت . جفت . توأمین . (جنین ). همزاد. توأم . سلع. دوقلو. (یادداشت مؤلف ).
- امثال :
کاش دوغلو بودی . (امثال و حکم دهخدا). رجوع به دوقلو شود.
|| بادو مغز: بادام دوغلو. فندق دوغلو. (یادداشت مؤلف ). || گاه دو میوه بر یک اصل و متصل به یکدیگر. (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
دوقلو. [ دُ ] (ترکی ، ص مرکب ) (مرکب از دوق = [ دوغ ، دغ ] از مصدر دقماق [ دغماق ] به معنی زادن و لو علامت نسبت در ترکی ). دوقلی . دوغلو. تو...
دو قلو کلمه ی مغلی است و این کلمه فارسی نیست.در زبان فارسی همزاد درست است.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.