اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دوم

نویسه گردانی: DWM
دوم . [ دُ وُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) دویم .(ناظم الاطباء). دویم که می نویسند خلاف قاعده است چراکه یاء در اخواتش هیچ جا نیست لیکن معهذا در نظم بعضی استادان آمده است مگر صحیح دوم است بدون یاء. (ازآنندراج ). ثانی . ثانیه . دیگری . دگری . ثناء. مرتبه ٔ پس از یک و قبل از سه . (یادداشت مؤلف ) :
دوم دانش از آسمان بلند
که بر پای چون است بی داروبند.

ابوشکور.


قناعت دوم بی نیازی است . (قابوسنامه ).
یکی است فرد که فردیتش جدا نه ازوست
که نیستش دوم و نیز نیستش تکرار.

ناصرخسرو.


مکان علم فرقان است و جان ِ جان تو علم است
از این جان دوم یک دم به جان اولت بردم .

ناصرخسرو


مقدری است نه چونان که قدرتش دوم است
مؤثر است نه از چیز و نه به دست افزار.

ناصرخسرو.


در عالم دوم که بود کارگاهشان
ویران کنندگان بنا و بنا گرند.

ناصرخسرو.


بخت بدرنگ من امروز گم است
یا رب این رنگ سواد از چه خم است
باز چون بر سر خلق افتد کار
زر بر سفله خدای دوم است .

خاقانی .


دوم چون مرکبت را پی بریدند
وزان بر خاطرت گردی ندیدند.

نظامی .


هر نوبتم که درنظر ای ماه بگذری
بار دوم ز بار نخستین نکوتری .

سعدی .


نه در مردی او را نه در مردمی
دوم در جهان کس شنید آدمی .

سعدی (بوستان ).


شود ز حشر نمایان فروغ گنبد تو
بدان مثابه که گویی تجلی دوم است .

باقر کاشی (از آنندراج ).


مشاطه ٔ صنعش نشود محرم هر هفت
کائینه به خود برد فرو شکل دوم را.

حکیم زلالی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
پوی دو دوم . [ دُ دُ ] (اِخ ) ۞ سلسله جبال کوچکی است به فرانسه میان ایالت همنام خود که از جبال سونه معدود و از طرف جنوب با مونت دوره...
دوم واژه ای پارسی و شخص و جمع عربی است؛ و پارسی جایگزین، این است: دوم یانس آریت dovvom yâns ãrit (یانس: شخص. «اوستایی» + آریت: جمع. از سغدی آذیت) ****...
کاترین دوم . [ ت ِ ن ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) ۞ ملقب بکبیر. آلبرماله در تاریخ خود نویسد: «پطر سوم شش ماه پادشاهی کرد. زنی داشت به نام کاترین ...
پاسکال دوم . [ ل ِ دُ وُ ] (اِخ ) (قدیس ...) پاپ روم از 1099 تا 1118م .492/ تا 511 هَ . ق .
امازیس دوم . [ اَ س ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) آمازیس ، پادشاه مصر از سلسله ٔ پادشاهان بیست و ششم (570 - 526 ق .م .) از سرداران اپریس (588- 568 ق .م .) ...
الفونس دوم . [ اَ ف ُ س ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) ۞ پادشاه پرتقال از 1211 و 1223 م . با عرب جنگ کرد و چند بار بر آنان پیروز شد بخصوص در «قصر الملح »...
ژفروای دوم . [ ژُ ی ِ دُوْ وُ ] (اِخ )مارتل . وی از سال 1040 تا 1060 م . دوک ِ آنژو بود.
ژفروای دوم . [ ژُ ی ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) سومین پسر هانری دوّم پادشاه انگلیس . مولد بسال 1158 م . دوک برتانی از سال 1178 تا 1186 م .
داریوش دوم . [ دارْ ش ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) نام وی اخس ۞ بود و پس از جلوس بر تخت پادشاهی خود را داریوش خواند. توسیدید، پلوتارک و ژوستن نام او...
ژان ژرژ دوم . [ ژُ ژِ دُوْ وُ ] (اِخ ) الکتور ساکس . متولد بسال 1613 و متوفی بسال 1680 م .
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۳ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.