اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دهاز

نویسه گردانی: DHAZ
دهاز. [ دَ ] (اِ) بانگ وفریاد. (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ). نعره و فریاد. (انجمن آرا) (از فرهنگ اوبهی ).نعره . (صحاح الفرس ) (از لغت فرس اسدی ) :
فرخی بردر تو بنده ٔ تست
از نشاط تو بر کشیده دهاز.

فرخی (از انجمن آرا).


|| دهار.غار و شکاف کوه . (از برهان ) (از شرفنامه ٔ منیری ). دِهاز. و رجوع به دهار و دِهاز شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
دهاز. [ دِ ] (اِ) جای پیشین از ده و قریه . || شکاف و دره ٔ کوه . (ناظم الاطباء). رجوع به دَهاز و دهار شود.
دحاض . [ دَ ](ع اِ) ج ِ دحوض به معنی جای لغزان . (منتهی الارب ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.