اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دیدگاه

نویسه گردانی: DYDGAH
دیدگاه . [ دی دَ / دْ ] (اِ مرکب ) دیدگه . دیده گاه .دیده . محل دیده بانی . جای نشست دیده بان . (فرهنگ جهانگیری ). جای پاسبانی دیدبان . محل دیدبان :
یکی دیدبان آمد از دیدگاه
سخن گفت با او ز ایران سپاه .

فردوسی .


سر شاه ترکان از آن دیدگاه
بینداخت باید به پیش سپاه .

فردوسی .


بزاری خروش آمد از دیدگاه
که شد کار گردان ایران تباه .

فردوسی .


خروشی بلند آمد از دیدگاه
بسهراب بنمود کآمد سپاه .

فردوسی .


خروشان و جوشان بدان دیدگاه
که تا گرد بیژن برآمد ز راه .

فردوسی .


بر آن موضع دیدگاهها ساختند که پیوسته دیدبان مسلمان آن طرف نگاه میدارد. (راحةالصدور راوندی ).
|| چشم . (یادداشت مؤلف ) :
آن پری و دیو می بیند شبیه
نیست اندر دیدگاه هر دو پیه .

مولوی .


|| منظره . چشم انداز.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
تئوری، فرضیه
شیوه نگاه به یک موقعیت خاص یا چگونگی تفسیر این موقعیت
از محمد حسنین هیکل پرسیدند: «شما مصریان با آن پیشینه ی درخشان فرهنگی، چه شد که عرب زبان شدید؟» گفت: «ما عرب زبان شدیم برای اینکه فردوسی نداشتیم»
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.