ذات البان 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḎʼT ʼLBAN 
    
							
    
								
        ذات البان . [ تُل ْ ] (اِخ ) قال  الطویق بن  عاصم  النمیری  : 
عرفت  لحبی  بین  منعرج  اللوی 
و اسفل  ذات البان  مَبداً و محضراً
الی  حیث  فاض المذنبان  و واجها
من  الرمل  ذی الارطی  قواعد عُقّرا
بهاکن  اسباب  الهوی  مطمئنة
ومات  الهوی  ذاک  الزمان  و اقصرا.
قال  - المذنبان  - وادیان  بذات  البان . و بان  من  قری  مصر و بان  من  قری  نیسابور، ثم  من  قری  ارغیان . (معجم  البلدان  یاقوت  حموی ). ابن  الاثیر در المرصع گوید: نام  موضعی  است و در اشعار عرب  بسیار یاد شده  است  و بان  درختی  است  مشهور که  میوه ٔ خوشبوی  دارد شاعر گوید : 
و یوم  بذات البان  قصر طوله 
حدیث  یکادالروح  تشبهه  لطفا.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    
								
    هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.