ذات الحمات 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḎʼT ʼLḤMAT 
    
							
    
								
        ذات الحمات . [  ] یاقوت  در شرح  کلمه  الحُنَبِطلة گوید: ماء لبنی  سلول ، یردها حاج  الیمامة و ایاها عنی  ابن  ابی حفصة و کان  نعت ماکان  بین الیمامة و مکة، ماءالسلولیین  ذات الحمات .
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ذات الحماط. [ تُل ْ ح َ ] (اِخ ) یا روضة ذات الحماط، موضعی  است ، بنواحی  مدینة : و حلت  بروضة ذات الحماطو غدر انها فائضات  الجهام .