ذالغ
نویسه گردانی:
ḎʼLḠ
ذالغ. [ ل ِ ] (ع ص ) مرد بدخنده || امری ذالغ؛ کاری بی فائده ، امری مُتذلغ.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
زالق . [ ل ِ ] (اِخ ) معرب زال است چنانکه زالق العتیق گویند اندر پیش زره و زالق الحدیث که معرب کرده اند و آن زال کهن است و زال نو. (تار...
زالق . [ ل ِ ] (اِخ ) رستاق یا قلعه ای بوده است در سجستان (سیستان ). بلاذری آرد: عبداﷲبن عامربن کریز که در 30 هَ . ق . بعزم خراسان میرفت ب...