اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ذعرة

نویسه گردانی: ḎʽR
ذعرة. [ ذُ رَ ] (ع اِ) حلقه ٔ دُبُر. ۞ ذعراء.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
زأرة. [ زَءْ رَ ] (اِخ ) کوره ای است بصعید. (تاج العروس ). قلعه ای است بصعید. (منتهی الارب ).
ضارح . [ رِ] (ع ص ، اِ) ضریح ساز. || گورکن . قبرکن .
زارح . [ رِ ] (ع ص ) آنکه رفتار و حرکاتش آمیخته به نشاط و شادی باشد. (از اقرب الموارد). || آنکه کسی را با بن نیزه طعن کند. (از اقرب المو...
زارح . [ رَ ] (اِخ ) (ظهور نو) پادشاه حبش یا کوش که در زمان آسا با لشکر بیشمار برزم یهودا برخاست و در مریشه در وادی صفاته منهزم گشت . (دوم ...
زارح . [ رَ ] (اِخ ) یکی از بنی شمعون (سفر اعداد 26:12 و یکم تواریخ ایام 4:24) که در سفر پیدایش 46:10 صوحر خوانده شده است . (قاموس کتاب مقد...
زارح . [ رَ ] (اِخ ) شخصی لاوی از بنی جرشون . (یکم تواریخ ایام 6:21 و 41) (قاموس کتاب مقدس ).
زارح . [ رَ ] (اِخ ) فرزند رعوئیل ابن عیسو و در سفر پیدایش 36:13 و 17 و 23 و یکم تواریخ ایام 1:37 مذکور است . (قاموس کتاب مقدس ). و بستانی آر...
زارح . [ رَ ] (اِخ ) فرزند یهوذا (سفر پیدایش 38:30 و 46:12 و یکم سفر اعداد 26:20،یوشع 7:1 و 18 و 22:20 و یکم تواریخ ایام 2:4 و 6 و9:6 و نحمیا 11:...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.