گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ذوی القربی نویسه گردانی: ḎWY ʼLQRBY ذوی القربی . [ ذَ وِل ْ ق ُ با ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب )ج ِ ذوالقربی . نزدیکان . کسان . خویشان . خویشاوندان . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود