راح
نویسه گردانی:
RʼḤ
راح . (ع اِ) نام نوایی است از موسیقی . رجوع به لغت نامه ذیل لغت آهنگ شود.
واژه های همانند
۱۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۹ ثانیه
راه شاهی بالا. [ ی ِ ] (اِخ ) نام یکی از بلوکهای ناحیه ٔ لاهیجان در گیلان است و 2هزارتن خانوار دارد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 271).
قلعه راه پونه . [ ق َ ع َ ن ِ ](اِخ ) دهی است از دهستان مال اسد بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، واقع در 6هزارگزی جنوب خاوری چقلوندی و 6هزارگ...
کَهکِشان راهِ شیری، نوار شیریرنگی است که در شبهای تیره در نواحی بدون آلودگی نوری در آسمان دیده میشود. این نوار در حقیقت مکان هندسی ستارگان تشکیلده...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
راه شریفه هشتگانه The Noble Eightfold Path (Sanskrit: आर्याष्टाङ्गमार्ग, romanized: āryāṣṭāṅgamārga)[1][2] or Eight Right Paths (Sanskrit: अष्टसम्यङ्म...
راه شاهی پایین . [ ی ِ ] (اِخ ) نام یکی از بلوکهای ناحیه ٔ لاهیجان در گیلان است و دارای 3هزار تن خانوار میباشد. این بلوک در شمال لاهیجان ...
خون راه افتادن . [ اُ دَ ] (مص مرکب ) جنگ و نزاع برپا خاستن . خونریزی واقع شدن .
کار راه انداختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) کار راندن . انجام دادن کار.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
خون راه انداختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) سخت جنگ و غوغا کردن . جدال و نزاعی سخت ایجاد کردن . سخت بنزاع و جدال برخاستن : اگر بداند فلان کار ...