اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راست فعل

نویسه گردانی: RʼST FʽL
راست فعل .[ ف ِ ] (ص مرکب ) راست کردار. درست کردار :
روز دانش زوال یافت که بخت
بمن راست فعل کژ نگرست .

خاقانی .


و نیز رجوع به راستکار شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.