رافع
نویسه گردانی:
RʼFʽ
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) خزرجی . ابن خدیج خزرجی ، از نوجوانانی بود که در جنگ بدر میخواست شرکت کند ولی از طرف حضرت رسول (ص ) بسبب صغر سن پذیرفته نشد، لیکن بعدها در جنگ احد و دیگر غزوات حضور یافت ودر عهد عبدالملک مروان بسن 86 درگذشت . عده ای از صحابه و تابعان ازو روایت کرده اند. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3). و رجوع به الاعلام زرکلی چ 2 ج 3 و المعرب جوالیقی ص 328 و ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 67 و فهرست امتاع الاسماع و تاریخ گزیده ص 225 و الاصابة ج 2 قسم اول شود.
واژه های همانند
۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) غلام غزیةبن عمرو... که بقول ابوعمرو درغزوه ٔ احد شهید شده است . (از الاصابة ج 2 قسم اول ).
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) غلام عبیدبن عمیر اسلمی ... (از الاصابة ج 2 قسم اول ).
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) غلام سعد... که ابونعیم بسلسله ٔ اسناد این حدیث نبوی : «الجار احق بسقبه » را از قول او روایت کرده است . (از الاصابة ج 2 ق...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) غلام بدیل بن ورقاء. از صحابه ٔ رسول (ص ) بوده است . (از تاج العروس ).
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) آزادشده ٔ حضرت عائشه رض که راوی حدیث شریف : «عادی اﷲ من عادی علیاً» میباشد. و رجوع به الاصابة ج 2 قسم اول و قاموس ا...
رافع. [ ف ِ ] (ع ص ) ۞ بردارنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (فرهنگ نظام ) (دهار) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). بلندکننده . (مه...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) خزرجی انصاری . ابن رفاعه ٔ خزرجی انصاری محدث بود و برخی از احادیث از وی نقل شده است . ولی دراینکه درک صحبت حضرت را...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) خماسی ، ابن مکیث بن جندب خماسی . وی از صحابه ٔ حضرت رسول اکرم (ص ) بود و یکی از کسانی است که لوای فتح و پیروزی جهنیة...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) رفیق اسلم ... ابن حجر گویداحتمال دارد وی همان ابوالبهی باشد. رجوع به الاصابةج 2 قسم اول و رافع ابوالبهی در همین لغت ن...
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) سلمی ، ابن بشر سلمی . ابن حجر گوید: برخی از راویان نام او را قلب کرده و او را بشربن رافع نامیده اند. رجوع به الاصابة ج ...